- حسن یوسف (پسرانه)
حسن (خوبی) + یوسف (عبری) گیاهی همیشه سبز از خانواده نعناع که برگهای آن به رنگهای مخلوط قرمز سفید سبز زرد و قهوه ای است
معنی حسن یوسف - جستجوی لغت در جدول جو
- حسن یوسف (حُ نِ سُ)
کنایه از زیبایی فوق العاده، حاشیش. داود ضریر انطاکی گوید: قسمی خیری است، در تداول باغبانان امروز بوستان افروز یعنی قسمی از تاج خروس است که گل ندارد و برگ او بی نهایت زیبا و منقش و رنگارنگ است و آن بر دو نوع باشد
- حسن یوسف (حَ سَ سُ)
ابن احمد اخباری کربلایی. کتابخانه ای در کربلا داشت و در 1354 هجری قمری درگذشت
- حسن یوسف
هاسیس از گیاهان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(حَ سَ نِ)
لغت نامه دهخدا
ابن مسعود، ملقب به نورالدین مغربی و مکنی به ابوالوفاء منسوب به یوس قبیله ای از بربر. به مکه شد و بازگشت و در 111 هجری قمری درگذشت. او راست: تذکره الغافل و دیوان شعر و سیزده کتاب دیگر که در هدیه العارفین ج 1 ص 296 یاد شده است
(حَ سَ نِ صَوْ وا)
لغت نامه دهخدا
ابن اسماعیل. محدث مصری. درگذشتۀ 392 هجری قمری او راست: ’المروه’. (هدیه العارفین ج 1 ص 272). علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
(حَ سَ نِ بَ)
لغت نامه دهخدا
صنعانی بن عبدالاعلی. محدث است. در تاریخ اسلام، عنوان محدث جایگاهی رفیع دارد. محدثان کسانی بودند که با تکیه بر حافظه قوی، دقت علمی و تقوای فردی، روایات پیامبر اسلام را از طریق زنجیره ای از راویان نقل می کردند. آنان نه تنها روایت گر، بلکه نقاد حدیث نیز بودند و با طبقه بندی راویان، به اعتبارسنجی احادیث کمک شایانی کردند. آثار بزرگ حدیثی نتیجه تلاش محدثان است.
(حَ سَ نِ)
لغت نامه دهخدا
قائنی از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی در سامراء. او راست: اخبارالقائم. (ذریعه ج 1 ص 345)
(سِ نِ سُ)
لغت نامه دهخدا
زندانی است که یوسف علیه السلام مدت هفت سال در آن بسر برد. و آن در بوصیر است از زمین مصر و اعمال جیزه در اول صعید از ناحیۀ مصر. (از معجم البلدان)
ابن عبدالقادر بغدادی مکنی به ابوالحسن یوسفی. محدث است. و از ابن شاذان و طبقۀ او روایت دارد. وفات وی بسال 492 هجری قمری بود
نوعی تفنگ سرپر قدیمیوجه تسمیه ی این نام مأخوذ از اسامی دو